تمام هستیش را داد، تا مردم از جهل در آیند (قسمت دوم)
دنیا تا آنجا خوب است که وابسته اش نشوی ...
عزیزان من! خواصِ طرفدارِ حق، دو نوعند.
یک نوع کسانی هستند که در مقابله با دنیا، زندگی، مقام، شهوت، پول، لذّت، راحت، نام و همهی متاعهای خوبْ قرار دارند. اینهایی که ذکر کردیم، همه از متاعهای خوب است. همهاش جزو زیباییهای زندگی است. «مَتاعُ الْحَیاةِ الُّدنْیا.» «متاع»، یعنی «بهره». اینها بهرههای زندگی دنیوی است. در قرآنکه میفرماید «مَتاعُ الْحَیاةِ الُّدنْیا»، معنایش این نیست که این متاع، بد است؛ نه. متاع است و خدا برای شما آفریده است. منتها اگر در مقابل این متاعها و بهرههای زندگی، خدای ناخواسته آن قدر مجذوب شدید که وقتی پای تکلیفِ سخت به میان آمد، نتوانستید دست بردارید، واویلاست! اگر ضمن بهره بردن از متاعهای دنیوی، آنجا که پای امتحان سخت پیش میآید، میتوانید از آن متاعها به راحتی دست بردارید، آن وقتْ حساب است
حرمله ابن کاهل اسدی
وی یکی از سران جنایتکار سپاه شام بود که با بی رحمی تمام به قتل و غارت خاندان وحی در کربلا کوشید و با جنایات خود، روی جنایتکاران تاریخ را سفید کرد. او سرانجام به دست مختار افتاد. وقتی یقین کرد که کشته می شودچنین لب به سخن گشود: ای امیر! در کربلا سه تیر سه شاخه داشتم که آن ها را با زهر آمیخته کرده بودم. با یکی از آن ها گلوی علی اصغر را که درآغوش پدرش بود. دریدم. با دومی هنگامی که امام حسین(ع)پیراهنش را بالا زد تا خون پیشانی اش را پاک سازد. قلبش را نشانه گرفتم و با سومی گلوی عبدالله بن حسن(ع)را که درکنار عمویش بود